چاراژدها

لغت نامه دهخدا

چاراژدها. [ اَ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) چارعنصر. چارارکان. چارآخشیج. عناصر اربعه باشد. ( برهان ). کنایه از عناصر اربعه باشد و آن را چاراستاد و چارآخر نیز گویند. ( آنندراج ) :
آن آدمی که زبده ٔارکانش می نهند
پیوسته در کشاکش این چار اژدهاست.
ظهیر فاریابی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس