چاراویماق

لغت نامه دهخدا

چاراویماق. [ اُ ] ( اِخ ) از بلوکات ولایت هشترود دارای 206 قریه و 40 فرسخ مساحت آن است. مرکز آن سریک حد شمالی بلوک هشترود شرقی محال اوچ تپه جنوبی ولایت افشار و غربی گرمرود میباشد. ( جغرافیای سیاسی کیهان ).

دانشنامه آزاد فارسی

چاراویْماق
شهرستانی در جنوب استان آذربایجان شرقی، مشتمل بر بخش مرکزی و بخش شادیان با مرکزیت اداری شهر قره آغاج. از شمال به شهرستان های هشترود و میانه، و از غرب و جنوب به شهرستان هشترود محدود است. در دامنۀ شمالی کوهستان بلقیس واقع شده است. سراسر کوهستانی است که روبه جنوب بر ارتفاع آن افزوده می شود و رودخانه های متعددی، که همگی از جنوب به شمال روان اند، آن را مشروب می کنند. رودخانۀ آیدوغموش و قلعه چای از عمده ترین رودهای این شهرستان است. شهرستان مذکور، با اقلیم معتدل تا معتدل مایل به سرد، از نظر بارندگی جزو نواحی نیمه خشک ایران است. جمعیت آن ۳۴,۶۶۵ نفر است (۱۳۸۵). مهم ترین آبادی های آن عبارت اند از قره آغاج، آغچه ریش، ذاکر کندی، اَرَسکُنای سفلی، آغ زیارت، سلطان آباد، نصیرآباد. راه هشترود به قره آغاج و قره آغاج به میانه عمده ترین شبکۀ راه های ارتباطی این شهرستان را تشکیل می دهند. اقتصاد این منطقه بر پایۀ زراعت دامداری و تولید فرآورده های لبنی و دامی است.

پیشنهاد کاربران

چاراویماق کلمه ترکی است از چای اویماق تشکیل شده
چای به معنی رودخانه و اویماق به معنی فرسایش دادن یعنی محلی که به واسطه رودخانه فرسایش یافته .
و این منطقه ی منطقه ترک نیش بوده وهست .
چار اویماق بعضی هام میگن که قبلا اسمش دورد اویماق بوده.
ولی هر چیه اون ۴بودن اولش برای همه مصمم هستش.
درباره اویماق هم شنیدم که به معنی طایفه هستش.
طایفه هم هست واقعا، مثل طایفه های بالا بیلی یا ناقللی .
...
[مشاهده متن کامل]

یه روایت دیگه هم که میدونم اینه که میگن اویماق به معنی ضرب سکه هستش. و زمان قدیم خزانه بوده اون منطقه.
من اهل روستای اغداش هستم بخش شادیان نزدیک ذاکرکندی. کلا ۴خانوار مونده ازش.
اگه از طایفه و تاریخ اون منطقه چیزی میدونید بنویسید ممنون

با جستجو برای واژگان همریشه با بن نونیگ ( مضارع ) اویم - به دو واژه اویماق ( اویماگ ) و اویمَق ( اویمَگ ) می رسیم که از بن نونیگ با پسوند افزوده - اگ ( برای نام یا گزارواژه کُنایی ) و - ََگ برای ساختن
...
[مشاهده متن کامل]
نام ابزار و یا نام کُنایی در زبان پارسی پهلوی ساخته شده اند با این ناهمگونی که "گ" به "ق" دگرگون شده است. واگ ( حرف ) "ق" را در زبان پارسی پهلوی نداریم. اکنون به نام چاراویماق برمیگردیم، چهار کوتاه شده ساک ( عدد ) چهار است و واژه ای پارسی پهلوی است که در نام جشن چارشنبه سوری ( چار و شنبه و سور و پسوند - ی همگی به زبان پارسی پهلوی هستند ) نیز به کار برده شده است. اگر این نام تورکی بود از چار نه، از واژه تورکی برابر آن بهره گرفته می شد. وانگهی نگاهی به فراوانی بسیار نام های پارسی پهلوی در نام های کهن شهرهای کهن ( برای داوری در چارچوب زمان به نامهای کهن و هم شهرهای کهن نیاز داریم ) درستی این گمان را نشان می دهد. در نامهای کهن توفارَگان و دهخوارَگان و خ او و می او و بوناب و سراب و سرو گرایش و اَبَرنگرش ( توجُّه ) به بونخان های آب دیده می شود و نام چاراویماگ ( چاراویماق ) به معنی چهار کَنَنده هستی چهار آب چشمه را نشان می دهد که با کندن دل سنگ و خاک به بیرون می زده اند. اکنون شاید شمار این چشمه ها با بالا و پایین رفتن آب های زیرزمینی کمتر یا بیشتر شده باشد و یا شمار و ویتار ( مسیر ) آن ها به دنبال پدیده هایی مانند زمین لرزه بیش و کم شده باشد.

چاراویماق تورکی شده واژه پارسی پهلوی چاراویماگ است که چار همان چهار است و اویماگ یعنی کَنَنده و حفر کننده است که به زبان تورکی نیز با دگرگونی گ به ق راه یافته است. بی ( ولی ) این چاراویماگ چه هستند؟ به گمان می رسد که چهار چشمه بوده اند که از شکافی در زمین یا کوه ها بیرون زده باشند. پس اویماگ به معنی چشمه جوشان نیز به کار برده شده است. بر این پایه گمان می رود که واژگان زیر در بخش هایی از ایران یافته شوند که امید است دانشجویان و پژوهشگران و دوستاران زبان پارسی در همین جا گزارش نمایند:
...
[مشاهده متن کامل]

اویمیتَن ( اویم - ) : کندن، حفر کردن
اویمیتار: کَنَنده، حفر کننده، حفّار
اویماگ: کَنَنده
اویمان:کَنَنده
اویمیشن: کَندن
اویمیشنیه: کَندن
اویمیشنیها: با کَندن
اویمیشنیگ: قابل کَندن؛ کَننده، حفر کننده؛ بسته به کَندن
اویمَگ: ابزاری برای کَندن
اویمینَگ: ابزاری برای کَندن
پَدیشُویم:ابزاری برای کَندن
اویمیت: کنده شده
اویمیتَگ: کنده شده
اویمدار:قابل کَندن
اویمین: قابل کَندن

چارویماق به معنی چال اویناماق برگرفته است نظر شخصی بنده هستش از روستای ناچیت.
۴ طایفه بزرگ در منطقه

بپرس