چار شاخ ماندن

لغت نامه دهخدا

چارشاخ ماندن. [ دَ ] ( مص مرکب ) بعلت دردی در احشاء یا پشت یا کمر بی حرکت ماندن. بی حرکت ماندن یا عسیرالحرکة شدن بواسطه درد یا پرخوارگی. جنبش نتوانستن از شدت درد و المی که بیشتر در پشت و کمر عارض شود. بی حرکت ماندن از شدت درد کمر یا پشت.

فرهنگ فارسی

بعلت دردی در احشائ یا پشت یا کمر ٠ بی حرکت ماندن ٠ بی حرکت ماندن یا عسیر الحرکه شدن بواسط. درد یا پرخوارگی . جنبش نتوانستن از دشت درد و المی که بیشتر در پشت و کمر عارض شود . بیحرکت ماندن از شده درد کمر یا پشت .

پیشنهاد کاربران

بپرس