چار خایه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
رجوع به چهار خایه شود که کنایه به مرد مابون که قوای جنسی زنانه دارند
مناز به خایه ها که ضیاف خایه بی باک است
مدام دوخایه دران زیرخایه های نمناک است
زبس دست فاعلان خویش داده ای قضیبت را
مناز به خایه ها که ضیاف خایه بی باک است
مدام دوخایه دران زیرخایه های نمناک است
زبس دست فاعلان خویش داده ای قضیبت را