چار بلاغ

لغت نامه دهخدا

چاربلاغ. [ ب ُ ] ( اِخ ) صنیعالدوله آرد: قریه ای است از محال ایچرود زنجان ملکی جناب عمیدالملک هوایش ییلاق زراعت آن هم دیمی و هم آبی ، یک رشته قنات دارد که خراب است و چهار چشمه که زراعت و صیفی این قریه را مشروب میسازد.سکنه آن پانزده خانوار است. ( مرآت البلدان ج 1 ).

فرهنگ فارسی

صنیع الدوله آرد : قریه ایست از محال ایچرود زنجان ملکی جناب عمید الملک هوایش ییلاق زراعت آن هم دیمی و هم آبی یک رشته قنات دارد که خرابست و چهار چشمه که زراعت و صیفی اینقریه را مشروب میسازد .

پیشنهاد کاربران

بپرس