چاتمه زدن. [ م َ / م ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چند تفنگ را به شکل چاتمه در محلی گذاشتن. از چند تفنگ تشکیل چاتمه دادن. چند قراول یا نگهبان در حال مراقبت از کسی یا جایی تفنگ های خود را بوضع چاتمه قرار دادن. || در خانه کسی ماندن و مزاحم شدن. || برای مطالبه چیزی یاانجام تقاضایی منتظر کسی ماندن و مزاحم آنکس شدن.
فرهنگ فارسی
( مصدر )۱- قرار دادن تفنگها بشکل چاتمه چیدن تفنگها بشکل چاتمه . ۲- توقف عده ای از قراولان در محلی . در خان. کسی ماندن و مزاحم شدن . برای مطالب. چیزی یا انجام تقاضایی منتظر کسی ماندن و مزاحم آنکس شدن .
فرهنگ معین
( ~. زَ دَ ) [ تر - فا. ] (مص م . ) ۱ - قرار دادن تفنگ ها به شکل چاتمه . ۲ - توقف عده ای از قراولان در محلی .