اسم پسرانه - واژه مشتق فارسی با ریشه ترکی
چات: رسیدن، کامل شدن، پختن - پَروار شدن، پرورش یافتن -
تیمار و مراقبت کردن، پاسداری، نگهبانی، جانپاسی!
ا: پسوند اسم ساز و شاخص، پسوند چشمگیر، بزرگ کننده و برتری
... [مشاهده متن کامل]
معنی: با جَنَم، جوهردار - باتجربه، پخته، ماهر، این کاره، کاردان، آزموده، کاربَلَد، کارکُشته، کاربَشول، آبدیده! -
نیرومند، زورمند، قوی، مقتدر، وَرزیده، پَروَرده، هِرکول! - شجاع، دلیر، دلاور، پهلوان، سورِن! -
پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، یاریگر، یار و یاور، پشت و پناه، کمک دهنده - رادمرد، جوانمرد، بزرگوار، بخشنده، نیکوکار
چات: رسیدن، کامل شدن، پختن - پَروار شدن، پرورش یافتن -
تیمار و مراقبت کردن، پاسداری، نگهبانی، جانپاسی!
ا: پسوند اسم ساز و شاخص، پسوند چشمگیر، بزرگ کننده و برتری
... [مشاهده متن کامل]
معنی: با جَنَم، جوهردار - باتجربه، پخته، ماهر، این کاره، کاردان، آزموده، کاربَلَد، کارکُشته، کاربَشول، آبدیده! -
نیرومند، زورمند، قوی، مقتدر، وَرزیده، پَروَرده، هِرکول! - شجاع، دلیر، دلاور، پهلوان، سورِن! -
پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، یاریگر، یار و یاور، پشت و پناه، کمک دهنده - رادمرد، جوانمرد، بزرگوار، بخشنده، نیکوکار