لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) گشتن در پی چیزی پی گشت . ۲- ( صفت ) کسی که در پی چیزی میگردد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حقوق ) تعقیب و بازخواست کیفری.
۳. (صفت فاعلی ) کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی.
مترادف ها
تعقیب، دنبال، حرفه، پیشه، پیگرد، تعاقب
مدعی، تعقیب کننده، پیگرد، پیگرد کننده
جستجوگر، مکتشف، سیاح، پیگرد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیگرد : [عامیانه، اصطلاح] پی گیری، تعقیب.