پیگرد

/peygard/

معنی انگلیسی:
pursuit, prosecution, explorer, explorer

لغت نامه دهخدا

پی گرد. [ پ َ گ َ ] ( نف مرکب ) کسی که در پی چیزی گردد. تعقیب کننده. || ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پی گشت. گشتن در پی چیزی.

فرهنگ فارسی

گشتن درپی چیزی، تعقیب وبازخواست، پی گرنده، جستجوپی چیزی، درپی چیزی گشتن
۱- ( مصدر ) گشتن در پی چیزی پی گشت . ۲- ( صفت ) کسی که در پی چیزی میگردد

فرهنگ معین

( ~. گَ ) ۱ - (مص مر. ) گشتن در پی چیزی . ۲ - (ص . ) کسی که در پی چیزی می گردد.

فرهنگ عمید

۱. گشتن در پی چیزی.
۲. (حقوق ) تعقیب و بازخواست کیفری.
۳. (صفت فاعلی ) کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی.

مترادف ها

pursuit (اسم)
تعقیب، دنبال، حرفه، پیشه، پیگرد، تعاقب

prosecutor (اسم)
مدعی، تعقیب کننده، پیگرد، پیگرد کننده

explorer (اسم)
جستجوگر، مکتشف، سیاح، پیگرد

فارسی به عربی

مسعی

پیشنهاد کاربران

بپرس