پیکسل

دانشنامه عمومی

در تصاویر دیجیتالی، پیکسل ( به انگلیسی: Pixel ) کوچکترین جزء ساختاری یک تصویر را می گویند. پیکسل را بعضاً در مباحث مربوط به گرافیک و تصویر، نقطه نامیده و آن را کوچک ترین نقطهٔ تشکیل دهندهٔ تصویر نیز می خوانند.
اگر تابع f زیر را با دو متغیر حقیقی مستقل x و y در نظر بگیریم،
که در آن − ∞ ≤ x ≤ ∞ و − ∞ ≤ y ≤ ∞ است، می توان با نسبت دادن ارزشی ( مثل روشنایی یا شدت ) به f آن را بر روی صفحه ای نمایش داد. در این صورت f یک تصویر نامیده می شود، و نقطه ( x, y ) یک پیکسل نامیده می شود. [ ۱]
مگاپیکسل ( به انگلیسی: Megapixel ) ، یک میلیون پیکسل است. این عبارت، تنها برای مشخص کردن تعداد پیکسل های تصویر به کار نمی رود؛ بلکه کاربرد دیگر آن، نشان دادن شمار عناصر گیرندهٔ تصویر یا تعداد عناصر نمایشی نمایشگرهای دیجیتال است. برای مثال، دوربینی با ابعاد ۲۰۴۸×۱۵۳۶ عنصر حسگر را معمولاً «۳٫۱ مگاپیکسل» ( ۳٬۱۴۵٬۷۲۸ = ۱۵۳۶ × ۲۰۴۸ ) می خوانند. از مگاپیکسل اغلب به عنوان یکی از مشخصه های بهتربودن یاد می شود. به همین خاطر یکی از ویژگی هایی است که کیفیت دوربین را مشخص می کند.
یکی از مواردی که در رقابت های بازاریابی دوربین های عکاسی دیجیتال به شکل نادرست مصطلح شده است این عبارت می باشد: «هر چقدر عدد مگاپیکسل بیشتر باشد بهتر خواهد بود» اما این گونه ارزیابی لزوماً درست نبوده و تعداد پیکسل ها تنها یکی از عوامل متعدد تأثیرگذار در کیفیت تصویر می باشد و لزوماً افزایش تعداد پیکسل ها نشانه بهتر بودن دوربین نخواهد بود. میزان کیفیت هر پیکسل را می توان بر حسب مواردی همچون دقت هندسی، دقت رنگ، گسترهٔ دینامیکی و میزان نویز مورد بررسی قرار داد. کیفیت پیکسل به عوامل مختلفی ازجمله تعداد تشخیص دهنده های تصویر، کیفیت لنز، نوع سنسور، اندازه دیدودهای حساس به نور، کیفیت مؤلفه های دوربین، توانایی پردازشگر دوربین و فرمت ذخیره سازی بستگی دارد.
دقت هندسی:
دقت رنگ:
گستره دینامیکی:
نویز: ارزش پیکسل شامل دو مؤلفه زیر می باشد:
• پیکسل های دقیق که هدف اصلی شما هستند ( پیکسل های سالم )
• پیکسلهایی که شما تمایل رویت آن ها را در تصویر ندارید ( نویز )
نتیجه گیری:
با توجه به مطالب فوق شما می بایست بر اساس کاربرد مورد نظرتان دوربین عکاسی خود را انتخاب کنید. برای مثال اگر قرار است تصاویر گرفته شده را در ابعاد بزرگ چاپ کنید، تعداد رزولوشن برای شما اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
عکس پیکسلعکس پیکسل

پیکسل (تلفن همراه). پیکسل ( انگلیسی: Pixel ) تلفن هوشمند دارای سیستم عامل اندروید است که توسط گوگل طراحی شده و توسط اچ تی سی تولید می گردد. [ ۱] گوگل در گوشی های تلفن همراه پیکسل از اندروید نسخهٔ ۷٫۱ استفاده کرده است. این مدل تلفن همراه شامل دو مدل «پیکسل» و «پیکسل ایکس ال» می شود که بدنه ای فلزی داشته و دارای گواهی IP53 ( مقاوم در برابر گرد و غبار و پاشش آب ) هستند. [ ۲]
عکس پیکسل (تلفن همراه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیکْسِل (pixel)
(مشتق از کلمۀ picture element) نقطه ای واحد در هر تصویر گرافیکی. این واحدِ اطلاعاتِ گرافیکی به خودی خود نقطه، دایره یا مربع نیست بلکه نمونه ای تجسمی و انتزاعی است. از پیکسل برای تشکیل و نمایش یک تصویر استفاده می شود. تعداد پیکسل های نمایش داده شده در واحد طول چاپ شده در یک تصویر را رزولوشن یا تفکیک پذیری می نامند و معمولاً با تعداد پیکسل ها در اینچ سنجیده می شود. هرچه ابعاد پیکسل کوچک تر باشد تعداد آن در واحد، بیشتر خواهد بود و در نتیجه جزئیات تصویر بهتر نشان داده می شود. اگر ابعاد تصویر را ثابت نگه داشته و رزولوشن را پایین بیاوریم تعداد پیکسل ها در واحد اینچ پایین خواهد آمد و جزئیات تصویر در هنگام بزرگ نمایی از بین خواهد رفت. به این دلیل که هرچه قدرت انفکاک (ستون های عمودی و افقی) بیشتر باشد، تصویر دارای اطلاعات و وضوح بیشتری است. پیکسل ها معمولاً از یک یا چند بیت تشکیل شده اند. هرچه عمق بیت بزرگ تر و بیشتر باشد سایه ها و رنگ ها بهتر نشان داده می شوند. باصرفه ترین سیستم ها، سیستم تک رنگ است که در هر پیکسل یک بیت به کار می رود. در تصاویر رنگی و خاکستری معمولاً ۴ تا ۲۴ بیت در هر پیکسل به کار می رود. پیکسل ها از یک یا چند نقطه رنگی تشکیل شده اند. در سیستم تک رنگ و خاکستری یک نقطه در هر پیکسل وجود دارد که طیفی از تاریک تا روشن را نمایش می دهد. در سیستم های رنگی، نقطه های قرمز، سبز و آبی به کار برده می شود که هرکدام دارای شدت های متفاوت اند و طیفی از رنگ های مورد نظر را با آمیزش نقطه ها تشکیل می دهند. سیاه محصول سه نقطه تاریک و سفید محصول نقاط روشن است.

پیشنهاد کاربران

نگاریاخته
رُخدانه :پیکسل.
نوردانه
فرهنگستان زبان و ادب فارسی که همواره در حال نابود کردن فرهنگمان است بتازگی واژه تصدانه را به جای پیکسل بکار برده است، این واژه نادرست و سراسر عرب پرستانه است نه پارسی گرایانه
به جای پیکسل می توان گفت:
آختور✨💚
آخشیج به چم عنصر است و فرتور به چم تصویر
پیکسل؛ کلیدواژه ای که مشترک در زبان فارسی عربی و انگلیسی و دیگر زبان ها می باشد.
از اونجایی که زبان به عنوان یک ابزار ارتباط دارای یک ریشه ی آوایی مشترک در جوامع بشری هست کلمه پیکسل نیز از این قاعده مستثنی نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

منتهی چون نگارگری حروف کلمات در زبان های مختلف باهم متفاوت هستند این شبهه ایجاد می شود که این یک کلمه بیگانه در زبان ماست.
مثل کلمه ی ماشین که از مشی نمودن یک شیء در یک خط با اصطلاح خط و مشی در مکالمات رایج امروزی مفهوم می رساند و مشترک در زبان فارسی انگلیسی و عربی و غیره می باشد.
از اونجایی که پیکسل ها مقوله ای هستند که رابطه ی مستقیم با واحد سطح دارند و دارای مساحت هستند و پیکسل کوچک ترین واحد تصویری در تصاویر دیجیتال است و مساحت آن به وضوح تصویر و اندازه فیزیکی نمایشگر بستگی دارد.
این کلمه که از ترکیب دو کلمه ی picture و cell ایجاد شده است به مفهوم تصویر برجسته سلولی یا تصاویر برجسته ریز مفهوم دارد. و خود کلمه ی picture نیز که دارای مفهوم تصویر برجسته معنی دارد و مرتبط با کلمه پیک و پیکان می باشد. اصطلاح پیک بار که در زمان اوج مصرف برق از این اصطلاح زیاد استفاده می شود نیز مرتبط با همین مفهوم می باشد.
برای مثال، در یک نمایشگر با وضوح 1080p ( 1920x1080 پیکسل ) و اندازه 24 اینچ، هر پیکسل حدود 0. 01 میلی متر مربع مساحت دارد. این مقدار می تواند بسته به وضوح و اندازه نمایشگر تغییر کند.

لغت جایگزین پیکسل تصویب شد
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژه فارسی "تَصدانه" را معادل واژه فرنگی "پیکسل" تصویب کرد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ معاون واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به پرکاربرد بودن واژه فرنگی "پیکسل" در حوزه های مختلف مربوط به تصویر از جمله در تلفن همراه و تلویزیون گفت: روال فرهنگستان این است که برای واژه های فرنگی پرکاربرد، معادل فارسی برگزیند.
...
[مشاهده متن کامل]

نسرین پرویزی افزود: پیکسل عناصر سازنده تصویر و درواقع کوچک ترین جزء تشکیل دهنده هر تصویر رقمی ( دیجیتال ) و خلاصه شده دو واژه Pictures و element است؛ یعنی Pics از کلمه Pictures و el از کلمه element با هم ترکیب شده اند.
به گفته خانم پرویزی، فرهنگستان برای ترکیب پیکچر المنت، "تصویردانه" را و از ترکیب این دو، واژه "تَصدانه" را ساخت که درواقع مخفف است.
گروه های تخصصی واژه گزینی با حضور استادان و کارشناسان از رشته های گوناگون علمی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی فعالیت می کنند و در سال های گذشته حدود ۶۵ هزار واژه در حوزه های مختلف تصویب کرده اند.

پیکسل
منابع• https://www.google.com/amp/s/borna.news/fa/amp/news/2157934
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_pixelate
یا #to_pixelize به معنایِ بخش بخش کردنِ یک تصویر به واحد های بسیار ریزِ تابناک، بزرگ نمایش دادنِ یک تصویر به اندازه ای که روی جزء های کوچکِ آن متمرکز شوند ( مجازی، شکل را ببینید. ) ، چارگوش نما کردنِ تصویر یا بخشی از تصویر، شَترنجی کردنِ تصویر، و جُزین
...
[مشاهده متن کامل]

ا↙️
#تابیشتن ( t�b. iš. t. an )
یا:
#تابیزیدن ( t�b. iz. idan ) 👈 تاب ( ستاکِ حال از مصدرِ تابیدن ) - - یز ( پسوندِ کوچک ساز —> بسنجید با: دوشیزه، پاکیزه، کنیز و . . . ) - - یدن ( نشانه ٔ مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
ستاکِ حالِ�تابِشتن می شود:�تابیز . ( بسنجید با:�برشتن —> بَریز . )
▪️مثال:
رسانه ها تصویرِ بزهکارانِ خطرناک را همواره می تابیزَند ( پیکسل وار نمایش می دهند ) تا بزهکاری در جامعه رواج نیابد.
🔺 توجه:
🔸� #pixel
🔸� #تابیزه
یا: #تابیز
▪️مثال:
۱ - یک تلویزیونِ کیفیت بالا از هشت میلیون تابیزه ( پیکسل ) در روتابِ ( اسکرینِ ) خود استفاده می کند.
۲ - سالِ آینده روتاب هایی با ۱۸۰۰�۲۸۸۰ تابیز در این کارخانه تولید خواهد شد.
۳ - در خیابان انفجاری روی داد
کودکی � در انفجار از پا فتاد
مرد عکاسی از آنجا� می گذشت
حالِ او زآن حادثه رنجور گشت
می گرفت او چند عکس از واقعه
تا�� نمایان�� سازد�� عُمقِ�� فاجعه
بازگشت او خانه اش با رنج و آه
باز� می کرد� عکس ها� را او نگاه
مرد می تابیشت با اندوه و آه
صحنۀ کشتار طفلی بی گناه
کرد تابیزِش یکی عکسِ دگر
عکس سوگِ مادری خونین جگر
سراینده: بانو، مژگانِ حسن پور
🔺نکته:
برایِ روتاب بروید به: screen .
🔹� #pixelation
or:� #pixelization
🔹� #تابیزش
یا: #تابیزانش
یا: #چارگوش نمایی
یا: #شترنجی سازی
▪️مثال:
صحنه آنقدر زننده و دلخراش بود که آن ها راهی جز تابیزشِ ( چارگوش نما کردنِ ) برخی از جزئیاتِ تصویرها را نداشتند.
🔸 #pixelizer
🔸 #تابیزگر
یا: #تابیزنده
🔹� #pixely
or: #pixelated
🔹� #تابیزدار
� یا:�� #تابیزی
یا: #تابیشته
▪️مثال:
به نظر می رسید دهانِ هنرپیشه بیش از حد نور خورده بود، و بسیاری از جاهایِ آن صحنه تابیزی بود.
▪️مثال:
🔸� #megapixel
🔸� #مساتابیز ( mas�. t�b. iz ) ( بروید به: mega_ . )
▪️مثال:
دوربینِ توکارِ دستگاه چندان قوی نبود، و درواقع کیفیتِ آن کمتر از یک مَساتابیز بود.
🔹 #gigapixel
🔹 #بساتابیز
یا: #بساتابیزی
▪️مثال:
چندین عکسِ نماگردِ بساتابیزی ( با کیفیتِ گیگاپیکسل ) هم از شهرِ زیبایِ اصفهان در نمایشگاه به دیوار زده بودند.
🔺نکته:
نَماگرد همان پانوراماست. بروید به: panorama .
🔸 #subpixel
🔸 #زیرتابیز
یا: #تابیزک
▪️مثال:
نسخهْ تو از این عکس ازنظرِ اندازه زیرتابیز به شمار می آید.
🔹 #superpixel
🔹 #ابرتابیز ( abar. t�b. iz )
▪️مثال:
بهتر است از مونالِ ( فونتِ ) خوانده شدنیِ اَبَرتابیز با حرف های بیشتر استفاده کنی.
🔺نکته:
برای مونال بروید به: type —> font .
🔸 #superpixelization
🔸 #ابرتابیزش ( abar. t�b. iz. eš )
🔹 #micropixel
🔹 #ریزتابیز
🔸 #pixelmap
or: #pixmap
🔸 #تابیزنما
یا: #تابیزنقشه
♦️
ا👆👆👆
ادامهٔ فرستهٔ پیشین:
🔸� #to_unpixelate
🔸� #ناتابیشتن
� یا:�� #ناتابیزیدن
🔹� #unpixelation
🔹� #ناتابیزش
🔸� #unpixelated
🔸� #ناتابیشته
🔹� #to_depixelate
or:� #depixelize
🔹� #واتابیشتن
� یا:�� #واتابیزیدن
🔸� #depixelation
or:� #depixelization
🔸� #واتابیزش
🔹� #depixelizer
or:� #depixelator
🔹� #واتابیزگر
� یا:�� #واتابیزنده
� یا:�� #واتابیزار
� یا:�� #تابیزه زدا
🔸� #depixelated
🔸� #واتابیشته
☑️ هم ریشه های دیگرِ #تابیزیدن ، #تابیز و #تابیزش در زبان های ایرانی و هند ی ایرانی اروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈�گرم بودن، داغ بودن�➖� - tap
اوستایی 👈 گرم بودن ➖ - tafsa
فارسی میانه��👈�درخشیدن�➖� - tāp
پارتی�� 👈�درخشیدن�➖. �� t'b'dn�
فارسی میانه ترفانی� 👈�پرتو، فروغ�➖� prd'b
سغدی� 👈�پرتو افکندن ➖� - wyt'p
سکایی� 👈�گرم بودن ➖� - ttav
فارسی� 👈� تافتن ( تاب ) ، تفسیدن، تَسبیدن، تَف، تَفت، تَفتن، تَب، آفتاب
آسی� 👈�برق، تابش ➖� t�m�n
پشتو� 👈 گرما� ➖� tāv
کردی� 👈�پرتو، روشنی، خورشید ➖� taw
بلوچی�� 👈�گرم شدن ➖� - tap
بختیاری� 👈�به شدت جوشیدن �➖� t�f zeydan
شغنی� 👈� زمانِ پس از برآمدنِ خورشید ➖� widōb
سانسکریت 👈 سوزان، فروزان ➖ tapn�
لاتینی� 👈�گرم بودن ➖� tepēre
روسی� 👈�گرم ➖ t�plyj
ایرلندی کهن� 👈�داغ ➖� t�
انگلیسی� 👈�گرم�➖�tepid
پ. ه. ا 👈�گرم بودن ➖� - tep
🔺نکته:
بسیاری از مشتق های این خوشه واژه را سرور، رادی استخراج و برابرنِهی کرده اند. از ایشان سپاس گزاریم. ( بروید به یادداشت گاهِ فرستهٔ پیشین. )
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
��������

فرتورک
پیکسل ( Pixel ) :[اصطلاح گرافیک]کوچکترین واحد تشکیل دهنده تصاویر در نرم افزارهای تصویری است. فایلی که دارای کیفیت DPI 300 است، در هر اینچ، دارای ۳۰۰ پیکسل در یک خط افقی است. هرچه این تعداد پیکسل کمتر باشد، کیفیت تصویر نیزپائین تر خواهد بود.
سنجاق سینه

پیکسل ( به انگلیسی: Pixel ) کوچکترین جز ساختاری ( element ) یک تصویر را گویند.
اگر تابع f زیر را با دو متغیر حقیقی مستقل x و y را در نظر بگیریم،

f ( x, y )
که در آن و است، می توان با نسبت دادن ارزشی ( مثل روشنایی و یا شدت ) به f آن را بر روی صفحه ای نمایش داد. در این صورت f یک تصویر نامیده می شود، و نقطه ( x, y ) یک پیکسل نامیده می شود. [۱]
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه متشکل از 2 کلمه picture و element بوده و در تصویر سازی دیجیتال به کوچکترین واحد تشکل دهنده تصویر پیکسل گفته می شود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس