پیکرنگاری؛ آیکونوگرافی ( Iconography )
اصطلاحی برای تصویرسازی تصویرنما از یک موضوع؛
بررسی روشمند موضوع اصلی، به جای سبک ( Art - Dictionary, 2008 ) .
Art - Dictionary. ( 2008 ) . Iconography meaning. Retrieved May 21, 2016, from http://www. art - dictionary. org/Iconography
... [مشاهده متن کامل]
آن شاخه ای از دانش است که به نمایش اشخاص یا اشیا با استفاده از تصاویر یا تندیس ها، نیم تنه ها، نقاشی ها، طراحی ها، حکاکی ها بر روی سنگهای گرانبها یا فلزات، و مانند آن وابسته است ( “Wordnik, ” 2008, para. 4 ) .
Wordnik. ( 2008, July 1 ) . Retrieved May 7, 2016, from https://www. wordnik. com/words/iconography
پیکرنگاری، به عنوان شاخه ای از تاریخ هنر، شناسایی، شرح، و تفسیر محتویات تصاویر را بررسی می کند: سوژه های به تصویر کشیده، ترکیب بندی ها و جزئیات خاص به کار رفته در آنها، و عناصر دیگر که جدا از سبک هنری هستند. آیکونوگرافی از دو واژه یونانی «تصویر» به همراه «نوشتن» می آید. در سنت بیزانس و مسیحی ارتدوکس ساخت تصاویر دینی، به نام «شمایل/آیکون ها»، مفهوم فرعی آن است. در تاریخ هنر نیز، یک «پیکرنگاری» ممکن است نمایشی خاص از یک سوژه از نظر محتویات تصویر، مانند شمار فیگورهای به کار رفته، جای دهی و حرکات آنها معنی دهد. این اصطلاح همچنین در بسیاری از رشته های دانشگاهی به غیر از تاریخ هنر، برای مثال نشانه شناسی و مطالعات رسانه ای، و در کاربرد کلی، برای محتویات تصاویر، نمایش نمونه وار در تصاویر یک موضوع، و مفاهیم وابسته به کار رفته است ( “Iconography, ” 2016, para. 1 ) .
Iconography ( 2016 ) . . In Wikipedia. Retrieved from https://en. wikipedia. org/wiki/Iconography
پیکرنگاری، آیکونوگرافی، شمایل نگاری، تمثال نگاری، پیکرک نگاری، دَرَندنِگاری، دَرَندسازی
اصطلاحی برای تصویرسازی تصویرنما از یک موضوع؛
بررسی روشمند موضوع اصلی، به جای سبک ( Art - Dictionary, 2008 ) .
... [مشاهده متن کامل]
آن شاخه ای از دانش است که به نمایش اشخاص یا اشیا با استفاده از تصاویر یا تندیس ها، نیم تنه ها، نقاشی ها، طراحی ها، حکاکی ها بر روی سنگهای گرانبها یا فلزات، و مانند آن وابسته است ( “Wordnik, ” 2008, para. 4 ) .
پیکرنگاری، به عنوان شاخه ای از تاریخ هنر، شناسایی، شرح، و تفسیر محتویات تصاویر را بررسی می کند: سوژه های به تصویر کشیده، ترکیب بندی ها و جزئیات خاص به کار رفته در آنها، و عناصر دیگر که جدا از سبک هنری هستند. آیکونوگرافی از دو واژه یونانی «تصویر» به همراه «نوشتن» می آید. در سنت بیزانس و مسیحی ارتدوکس ساخت تصاویر دینی، به نام «شمایل/آیکون ها»، مفهوم فرعی آن است. در تاریخ هنر نیز، یک «پیکرنگاری» ممکن است نمایشی خاص از یک سوژه از نظر محتویات تصویر، مانند شمار فیگورهای به کار رفته، جای دهی و حرکات آنها معنی دهد. این اصطلاح همچنین در بسیاری از رشته های دانشگاهی به غیر از تاریخ هنر، برای مثال نشانه شناسی و مطالعات رسانه ای، و در کاربرد کلی، برای محتویات تصاویر، نمایش نمونه وار در تصاویر یک موضوع، و مفاهیم وابسته به کار رفته است ( “Iconography, ” 2016, para. 1 ) .
پیکرنگاری، آیکونوگرافی، شمایل نگاری، تمثال نگاری، پیکرک نگاری، دَرَندنِگاری، دَرَندسازی