پیک مرتب. [ پ َ / پ ِ ک ِ م ُ رَت ْ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برید مرتب. پیک با راتبه ٔدائم نه موقت. || قاصدی چند بر منازل متوقف ساخته تا فریها نامه ای را به سرعت یکی به دیگری رساند تا در کوتاهترین زمان به مقصد رسد : ورم ضعیفی و بی بدیم نبودی وآنکه نبود از امیر مشرق فرمان خود بدویدی بسان پیک مرتب خدمت او را گرفته جامه به دندان.