دیکشنری
مترجم
بپرس
پیچیده چشم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پیچیده چشم. [ دَ / دِ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) کمی کژ. که سیاهی آن نه بر جای اصلی بود.
فرهنگ فارسی
( صفت )۱- چشمی که سایه آن بر جای اصلی نبود چشم اندکی کج . ۲- دارند. چشم پیچیده . صاحب چشم مذکور.
فرهنگ عمید
کسی که چشم پیچیده دارد و سیاهی چشمش در جای اصلی خود نیست.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها