پیچیدنی.[ دَ ] ( ص لیاقت ) که تواند پیچیدن. که بپیچد. که پیچیدن تواند. || درخور پیچیدن : بپیچم سر از هرچه پیچیدنی بسیچم بکار بسیچیدنی.نظامی.
۱-( صفت ) قابل پپیچیدن در خور پیچیدن : بپیچم سر از هر چه پیچیدنی بسیچم بکار بسیچیدنی . ( نظامی ) ۲- آنکه تواند بپیچد که بپیچد.