پیچه بند. [ چ َ / چ ِ ب َ ] ( اِ مرکب ) عصابه. ( صحاح الفرس ). عصابه که زنان بر پیشانی بندند. پیشانی بند. ( برهان ). || بندپیچه. رشته پیشانی بند. رشته ای که بدان پیچه به پیشانی بندند : بپیچد دلم چون ز پیچه بتم گشاید برغم دلم پیچه بند.
عسجدی.
فرهنگ فارسی
( اسم )۱-عصابه که زنان بر پیشانی بندند پیشانی بند ۲.- رشته ای که بدان پیچه را به پیشانی بندند پند پیچه : بپیچد دلم چون ز پیچه تبم گشاید برغم دلم پیچه بند. ( عسجدی )