دیکشنری
مترجم
بپرس
پیچاننده
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پیچاننده. [ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) که پیچاند. آنکه پیچاند. خماننده. گرداننده. بپیچ و تاب دارنده.
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنکه بپیچاندخمانندهگرداننده به پیچ و تاب دارنده .
فرهنگ عمید
پیچ دهنده، کسی که چیزی را در جایی بپیچاند.
واژه نامه بختیاریکا
پیجنا؛ لورنا؛ جَرنا؛ لفنا؛ پیتا
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها