پیچ پیچی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ول خرجی کردن. دست بباد بودن : پیچ پیچی مکن و سیم بکس بازمده نرخ ارزان کن و در میخ درآویز ازار.سوزنی.و محتمل است بمعنی دندان گردی و گران گازی و گران فروشی هم باشد.
( مصدر ) سختگیری در معامله کردن دندان گردی کردن : پیچ پیچی مکن و سیم بکس باز مده . نرخ ارزان کن و در میخ در آویز ازار. ( سوزنی )