پیچ پیچ کنان. [ ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) صفت فاعلی بیان حالت. حلقه بر حلقه گرد خود برآینده. بس گرد خویش برآینده. پیچ و خم بسیار برآورنده. پیچ پیچ رونده. پیچان رونده. حلقه زننده : ..........................................دید دودی چو اژدهای سیاه کوهه بر کوهه پیچ پیچ کنان بر صعودفلک بسیج کنان.نظامی.
( صفت ) حلقه حلقه گرد خود بر آینده پیچ و خم بسیار بر آورنده : ... دید دودی چو اژدهای سیاه کوه بر کوه پیچ پیچ کنان بر صعود فلک بسیج کنان . ( نظامی )