لغت نامه دهخدا
پیوند جستن. [ پ َ / پ ِ وَ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) وصل جستن. اتصال خواستن. || پیوستگی خواستن :
آن بیت که استاد عجم گفت بدان وزن
زنهار بدین جست همی شاید پیوند.عثمان مختاری.
|| خویشی خواستن :
کنون با تو پیوندجویم همی
رخ آتشی را بشویم همی.فردوسی.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- وصل جستن اتصال خواستن . ۲- پیوستگی خواستن : آن بیت که استاد عجم گفت بدان وزن زنهار بدین جست همی شاید پیوند. ( عثمان مختاری ) ۳- خویشی خواستن : کنون با تو پیوند جویم همی رخ آشتی را بشویم همی . ( شا. لغ. )