پینه خورده


معنی انگلیسی:
hardened, callous

مترادف ها

hard (صفت)
خسیس، سفت، ژرف، سخت، دشوار، سخت گیر، فربه، زمخت، قوی، شدید، سنگین، پینه خورده، مشکل، معضل، نامطبوع، پرصلابت، قسی

callous (صفت)
سخت، بی عاطفه، بی حس، پینه خورده، سنگ دل

پیشنهاد کاربران

بپرس