مترادف پیمانکاری: مقاطعه
معنی انگلیسی:
contract (work)
لغت نامه دهخدا
پیمانکاری. [ پ َ/ پ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل پیمانکار. مقاطعه. پدراتچی گری. تعهد کردن انجام دادن کاری یا ساختن بنایی در قبال پول معینی بدون محاسبه ارقام جزء سود و زیان و یا سنجش نفع و ضرر ریز کالا یا مصالح بنائی و جز آن.
فرهنگ فارسی
عمل پیمانکار تعهد کردن اجرای کاری یا ساختن بنایی در قبال وجهی مقاطعه .