پیمانه کردن


معنی انگلیسی:
measure, to measure

لغت نامه دهخدا

پیمانه کردن. [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیمودن. رجوع به پیمودن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیمودن

مترادف ها

measure (فعل)
اندازه گرفتن، سنجیدن، در امدن، پیمانه کردن، اندازه نشان دادن، اندازه داشتن، پیمودن

gauge (فعل)
اندازه گرفتن، ازمایش کردن، شرط بستن، گرو گذاشتن، پیمانه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس