پیمان گسیختن. [ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) پیمان گسلیدن. || شکسته شدن عهد : وفا از که جوید که پیمان گسیخت خراج از که خواهد که دهقان گریخت.سعدی.
( مصدر ) ۱- پیمان گسستن . ۲- ( مصدر ) شکسته شدن عهد : وفا از که جوید که پیمان گسیخت خراج از که خواهد که دهقان گریخت . ( سعدی )