پیمان نهادن

لغت نامه دهخدا

پیمان نهادن. [ پ َ / پ ِ ن ِ /ن َ دَ ] ( مص مرکب ) شرط کردن. عهد کردن :
نهاده ست پیمان که هرک این کمان
کشد، دختر او را دهم بی گمان.
اسدی.
گر غزوه را پیمان نهی بر جای کفر ایمان نهی
سی پاره قرآن نهی در هند بر جای وثن.
ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عهد کردن شرط کردن : نهاده است پیمان که هر که این کمان کشد دختراو را در هم بیگمان ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس