پیمان نامه

/peymAnnAme/

مترادف پیمان نامه: عهدنامه، قرارداد، مقاوله نامه

معنی انگلیسی:
written contract or agreement, treaty

لغت نامه دهخدا

پیمان نامه. [ پ َ / پ ِ ما م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) تعهدنامه. ( از لغات مصوب فرهنگستان ). عهدنامه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تعهد نامه عهد نامه .

فرهنگ معین

( ~. مِ ) (اِمر. ) تعهدنامه ، عهدنامه . (فره ).

فرهنگ عمید

کاغذی که بر روی آن عهدوپیمان نوشته شده، عهدنامه.

واژه نامه بختیاریکا

بُر؛ دِزه؛ پا گِری

مترادف ها

treaty (اسم)
پیمان، موافقت، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، عهدنامه، پیمان نامه

convention (اسم)
قرارداد، انجمن، مجمع، هم ایش، پیمان نامه، هم ایی

فارسی به عربی

اتفاقیة , معاهدة ، الإتفاق ، الإتفاقیة

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی پیمان نامه از ریشه ی دو واژه ی پیمان و نامه فارسی هست
پیمان نامهپیمان نامهپیمان نامهپیمان نامهپیمان نامه
خط ضامنی ؛ سند کفالت و ضمانت. ( ناظم الاطباء ) .

بپرس