پیمان موشک های ضد بالستیک یا پیمان موشک های پادپرتابشی بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی برای محدودسازی سیستم موشک های ضدبالیستیک مورد استفاده برای دفاع از خود در مقابل موشک های بالستیک با جنگ افزار هسته ای بسته شد. بر اساس مفاد این پیمان، اعضا امکانات ضد بالستیک خود را به دو مجتمع با حداکثر ۱۰۰ موشک ضد بالستیک محدود می کنند.
... [مشاهده متن کامل]
پیمان منع تولید موشک های ضد موشک سنگ بنای توازن استراتژیک میان دو ابرقدرت شرق و غرب تلقی می شد. زیرا این پیمان طرفین را از دستیابی به توانایی ایمن سازی در مقابل حمله متقابل اتمی باز می داشت.
این پیمان از سال ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۲ اجرایی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۷ چهار جمهوری پیشین که جزء شوروی بودند تعهد خود را نسبت به مفاد این پیمان در مقابل آمریکا اعلام کردند. در ژوئن ۲۰۰۲ آمریکا خروج خود از این پیمان را اعلام کرد و اجرای این پیمان متوقف شد.
در دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ آمریکا و شوروی در حال توسعه برنامه موشکی خود برای ساخت موشک بالستیک قاره پیما با قابلیت حمل کلاهک بودند. در آن زمان آمریکا برنامه خود را جزئی از برنامه جهانی کاهش خطر حمله هسته ای می دانست. به همین جهت به همراه کانادا فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی را تأسیس کرد.
تحقیقات آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ در پروژه نایک این امکان را می داد که با بهینه سازی اندک در سیستم موشک های آن بتوان به فناوری تولید موشک ضد بالستیک دست یابد. در ابتدا کار بر اساس برد کوتاه و سرعت زیاد ( مانند موشک اسپرینت ) انجام شد تا بتوان از خود مجمتع های استقرار موشک های ضد بالستیک دفاع کرد. تا اواسط دهه ۱۹۶۰ هر دو پروژه نایک و اسپرینت امیدبخشی کافی را برای توسعه برنامه و برنامه ریزی محدود پروژه ساخت موشک ضد بالستیک به نام سنتینل ( به انگلیسی: Sentinel ) نشان دادند. در ۱۹۶۷ شوروی نیز برنامه خود بر ساخت این نوع موشک ها را اعلام کرد تا در قدرت نظامی در مقابل آمریکا برابر باشد.
توسعه سیستم قابلیت هدف گیری مستقل چندگانه به تنها یک موشک قاره پیما این امکان را می داد که هم زمان بتواند تا ۱۰ هدف را مورد حمله قرار دهد. موشک ضد بالستیک می توانست امکان برخورد کلاهک های موشک بالستیک به هدف را تا حد زیادی کم کند. اما به دلایل اقتصادی جلوی تمام کلاهک ها را نمی گرفت. زیرا کشور فرستنده فقط کافی بود که یک موشک را بفرستد اما کشور مورد حمله باید هم زمان ۱۰ موشک را با قابلیت ردگیری اهداف جداگانه پرتاب می کرد و ساخت سیستمی که بتواند جلوی همه کلاهک ها را بگیرد هزینه بینهایت زیادی داشت. به همین جهت شوروی اقدام به ساخت موشک سنگین R - 36M کرد که می توانست تا ۴۰ کلاهک نیز حمل کند که امکان دفاع در مقابل آنرا غیرممکن می کرد.





... [مشاهده متن کامل]
پیمان منع تولید موشک های ضد موشک سنگ بنای توازن استراتژیک میان دو ابرقدرت شرق و غرب تلقی می شد. زیرا این پیمان طرفین را از دستیابی به توانایی ایمن سازی در مقابل حمله متقابل اتمی باز می داشت.
این پیمان از سال ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۲ اجرایی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۷ چهار جمهوری پیشین که جزء شوروی بودند تعهد خود را نسبت به مفاد این پیمان در مقابل آمریکا اعلام کردند. در ژوئن ۲۰۰۲ آمریکا خروج خود از این پیمان را اعلام کرد و اجرای این پیمان متوقف شد.
در دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ آمریکا و شوروی در حال توسعه برنامه موشکی خود برای ساخت موشک بالستیک قاره پیما با قابلیت حمل کلاهک بودند. در آن زمان آمریکا برنامه خود را جزئی از برنامه جهانی کاهش خطر حمله هسته ای می دانست. به همین جهت به همراه کانادا فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی را تأسیس کرد.
تحقیقات آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ در پروژه نایک این امکان را می داد که با بهینه سازی اندک در سیستم موشک های آن بتوان به فناوری تولید موشک ضد بالستیک دست یابد. در ابتدا کار بر اساس برد کوتاه و سرعت زیاد ( مانند موشک اسپرینت ) انجام شد تا بتوان از خود مجمتع های استقرار موشک های ضد بالستیک دفاع کرد. تا اواسط دهه ۱۹۶۰ هر دو پروژه نایک و اسپرینت امیدبخشی کافی را برای توسعه برنامه و برنامه ریزی محدود پروژه ساخت موشک ضد بالستیک به نام سنتینل ( به انگلیسی: Sentinel ) نشان دادند. در ۱۹۶۷ شوروی نیز برنامه خود بر ساخت این نوع موشک ها را اعلام کرد تا در قدرت نظامی در مقابل آمریکا برابر باشد.
توسعه سیستم قابلیت هدف گیری مستقل چندگانه به تنها یک موشک قاره پیما این امکان را می داد که هم زمان بتواند تا ۱۰ هدف را مورد حمله قرار دهد. موشک ضد بالستیک می توانست امکان برخورد کلاهک های موشک بالستیک به هدف را تا حد زیادی کم کند. اما به دلایل اقتصادی جلوی تمام کلاهک ها را نمی گرفت. زیرا کشور فرستنده فقط کافی بود که یک موشک را بفرستد اما کشور مورد حمله باید هم زمان ۱۰ موشک را با قابلیت ردگیری اهداف جداگانه پرتاب می کرد و ساخت سیستمی که بتواند جلوی همه کلاهک ها را بگیرد هزینه بینهایت زیادی داشت. به همین جهت شوروی اقدام به ساخت موشک سنگین R - 36M کرد که می توانست تا ۴۰ کلاهک نیز حمل کند که امکان دفاع در مقابل آنرا غیرممکن می کرد.




