پیلی

/pili/

معنی انگلیسی:
pleat

لغت نامه دهخدا

پیلی. ( ص نسبی ) منسوب به پیل. چون پیل به قامت و جثه. || برنگ پیل. فیلی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منسوب به پیل چون پیل بمقاومت و جثه . ۲- برنگ پیل فیلی .

دانشنامه عمومی

پیلی ( نام علمی: Canarium ovatum ) نام یک گونه از سرده لامی ها است.
عکس پیلیعکس پیلی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

elephantine (صفت)
ستبر، پیلی، پیل مانند، پیلسان، کلان، بد هیکل

پیشنهاد کاربران

این واژه در گویش اصفهانی به حالت پیش از چرت زدن گفته می شود. هنگامی که سر یا بدن یکباره به سویی می افتد و بعد به خود می آید. مصدر آن پیلی رفتن است.

بپرس