پیلوت
/pilot/
فرهنگ معین
گویش مازنی
مترادف ها
خلبان، رهبر، لیدر، پیلوت، خلبان هواپیما، راننده کشتی، چراغ راهنما، اسباب تنظیم و میزان کردن چیزی
پیلوت، چراغ کوچک اجاق گاز و امثال ان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیلوت به فضای همکف یا زیرزمین ساختمان که بدون دیوار و سقف بلندتر از طبقات دیگر است، گفته می شود.
از پیلوت می توان به عنوان انباری، پارکینگ و . . استفاده کرد.
Carport
Pilot
از پیلوت می توان به عنوان انباری، پارکینگ و . . استفاده کرد.
سراخودرو
پیلوت: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] به طبقه ای اطلاق می شود که در فضای بین ستون های آن هیچگونه تقسیمات دیگری صورت نگرفته باشد، مگر انباری، سرایداری، اتاق پست برق و امثالهم.
شمعک