پیلاس

لغت نامه دهخدا

پیلاس. ( اِ مرکب ) پیلاسته. پیلسته ، بمعنی عاج که دندان پیل باشد. ( آنندراج ). رجوع به پیلسته شود.

پیلاس. ( اِخ ) قصبه ای است در خطه اندلس از اسپانیا، در ایالت اشبیلیه. واقع در 30 هزارگزی جنوب غربی شهر اشبیلیه. آنجا بنا به روایتی میهن موریلو یکی از بزرگترین نقاشان اسپانیاست. ( قاموس الاعلام ترکی ).

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
پیلاسپیلاسپیلاسپیلاس

بپرس