پیل بار

لغت نامه دهخدا

پیل بار. ( اِ مرکب ) پیلوار. بار یک پیل. آن مقدار که یک پیل تواند حمل کرد. کنایه از بسیار بسیار، معنی ترکیبی آن آنقدر بارکه آنرا پیل بردارد از عالم خروار و شتربار. ( آنندراج ) :
در پیلبار از تو مقصود نیست
که پیل تو چون پیل محمود نیست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آن مقدار که یک پیل حمل تواند کرد باریک پیل پیلوار . ۲- بسیاربسیار:زبهرنام اگرشاه زاولی محمود به پیلوار بشاعرهمی شیانی داد کنون کجاست بیا گو بجود شاه نگر که جود او بصله گنج شایگانی داد. ( معزی )

فرهنگ معین

(اِمر. ) پیلوار، آن مقدار که بر پشت پیل حمل شود.

فرهنگ عمید

آن مقدار بار که بر پشت یک پیل حمل شود، بارِ یک پیل.

پیشنهاد کاربران

بپرس