پیف پیف کردن: [در تداول عامه ]ابراز انزجار از عمل کسی ، اظهارتنفر ازبوی گندو بوگندو. ( علا مت بی میلی ونفرت ) اظهار نفرت کردن ، اه و پیف کردن ، اه ( علامت بی میلی ونفرت ) اظهار نفرت.
( ( " امینی تا حالا سه تا آپارتمان نشان داده ، خودم بیشتر از چهار پنج تا . هر بار پیف پیف کرده ــــــــــــــــ" ادا در آورد. " از این اپارتمان های پست مدرن دوست ندارم . ساده ، بی ادا اصول ، با هویت. " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 16. ) )
( ( " امینی تا حالا سه تا آپارتمان نشان داده ، خودم بیشتر از چهار پنج تا . هر بار پیف پیف کرده ــــــــــــــــ" ادا در آورد. " از این اپارتمان های پست مدرن دوست ندارم . ساده ، بی ادا اصول ، با هویت. " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 16. ) )