پیف

لغت نامه دهخدا

پیف. [ پیف ف ] ( اِ صوت ) پیفه. کلمه ای است کراهت نمودن از بوی بد را. صوتی ، نمودن کراهت از بوی ناخوشی را. صوتی که گاه کراهت از بوی بداداکنند. کلمه ای نمودن اکراه را از بوئی عفن. صوتی که از آن نفرت و کراهت از استشمام بوئی بد نمایند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کلمه ایست که کراهت از بوی بد را رساند.

واژه نامه بختیاریکا

ابزار سنتی درست کردن آتش ( برگهای سست این گیاه را با باروت مخلوط و باتش استه مشتعل میکنند ) ؛

دانشنامه عمومی

پیف ( انگلیسی: Pif؛ زادهٔ ۴ ژوئن ۱۹۷۲ ) یک مجری تلویزیون، کارگردان فیلم، فیلم نامه نویس، و هنرپیشه اهل ایتالیا است.
از فیلم ها یا مجموعه های تلویزیونی که وی در آن ها نقش داشته است می توان به زن ها دیوانه ام می کنند اشاره نمود.
عکس پیف
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

pew (اسم)
نیمکت، مقام، پیف

pooh! (صوت)
پیف، اه و پیف

humph! (صوت)
پیف

pish! (صوت)
پیف

پیشنهاد کاربران

بپرس