همه ایرجی زاده پهلوی
نه افراسیابی و نه پیغوی.
دقیقی.
ز یاقوت سیصد کمر پیغوی.اسدی.
|| تورانی : بدادندش آن نامه خسروی
نوشته برو بر خط پیغوی.
دقیقی.
نبشت اندر آن نامه خسروی نکو آفرین بر خط پیغوی.
دقیقی.
زبانها نه تازی و نه پهلوی نه چینی نه ترکی و نه پیغوی.
خسروی.
|| از مردم پیغو. ترک : تا شاعران بشعر بگویند و بشنوند
وصف دو زلف و دو لب خوبان پیغوی.
فرخی.
پیغوی. [ پ َ غ َ ] ( اِخ ) لقب شاعری بنام حسام الدین بختیاربن زنگی سلجوقی. ( رجوع به حواشی تاریخ بیهقی سعید نفیسی ج 3 ص 1362 ببعد شود ).