پیغاله

لغت نامه دهخدا

پیغاله. [ پ َ / پ ِ ل َ/ ل ِ ] ( اِ ) صورتی از پیاله یا شیشه و یا اصل آن و کلمه پیاله خود یونانی است. قدح شراب. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). قدح و کاسه شراب. ( برهان ). جام :
گر به پیغاله از کدو فکنی
هست پنداری آتش اندر آب.
عنصری.

فرهنگ فارسی

پیاله، ساغر، قدح شراب خوری
( اسم ) قدح شراب جام پیاله : گربه پیغاله از کدو فکنی هست پنداری آتش اندر آب . ( عنصری )

فرهنگ معین

(پِ لِ ) (اِ. ) قدح شراب ، ساغر، پیاله .

فرهنگ عمید

قدح شراب خوری، پیاله، ساغر: گَر به پیغاله از کدو فکنی / هست پنداری آتش اندر آب (عنصری: ۳۲۶ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس