پیشی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سبقت کردن : بر آن سبزه شبیخون کرد پیشی که با آن سرخ گلها داشت خویشی.نظامی.شرصه بکلامه شرصاً؛ پیشی کرد او را بسخن. ( منتهی الارب ).
( مصدر ) سبقت گرفتن پیش افتادن پیشی گرفتن : هر آن کس که در کار پیشی کند بکوشد که آهنگ بیشی کند. ( شا. بخ ۲۳۷۵ : ۸ )