پیشگان

لغت نامه دهخدا

پیشگان. ( اِخ ) دهی از دهستان کنارک شهرستان چاه بهار واقع در 82 هزارگزی باختر چاه بهار و 15 هزارگزی شمال راه مالرو چاه بهار به جاسک. جلگه گرمسیر ( مالاریائی ). دارای 100 تن سکنه. آب آن از چاه و باران. محصول آن غلات و خرما و لبنیات. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان کنارک شهرستان چاه بهار

پیشنهاد کاربران

پیشه گان: همپیشه.
فروردینگان: همفروردین.
بازرگان: همبازار: همسوداگر: تاجر.
دهگان: همده.
شهرگان: همشهر: شهروند.
شهرگانی: همشهری.
شهرگانیان: شهرگانان: همشهریان.
پِیشه گان: هم پیشه: هم مسلک.
پیشه گانی: همپیشه گی: هم مسلکی.
همپیش: پِیْشْگان.
قدیمی ها
ماقبل
از قبل راهی را رفتن
از قبل رفته
پیش رفتگان

بپرس