دیکشنری
مترجم
بپرس
پیشکشی
/piSkeSi/
معنی انگلیسی
:
present
,
gift
,
presented or offered
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پیشکشی. [ ک َ / ک ِ ] ( ص نسبی ) هدیه. تقدیمی. پیشکش. رجوع به پیشکش شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) هدیه تقدیمی پیشکش: چند روز او را مهلت دهند که پیشکشی سامان کرده بدرگاه معلی آید.
جدول کلمات
اهدایی
مترادف ها
gifted
(صفت)
خوش طبع، خوش ذوق، پیشکشی، خوش قریحه
presented
(صفت)
معروف، پیشکشی، معروض علیه
فارسی به عربی
هدیة
پیشنهاد کاربران
چیزی دادن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها