پیشکاره

لغت نامه دهخدا

پیشکاره. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ، ص مرکب ) رئیس و مهتر باشد. ( اوبهی ). || بمعنی پیشکار است که مزدور و خدمتگزار باشد :
ای که مه با کمال خوبی خویش
پیش روی تو پیشکاره بود.
عمادی شهریاری.
|| ماماچه و قابله. حاضنة. ( منتهی الارب ). || فرش اطاق مهمانخانه.

فرهنگ عمید

۱. مباشر.
۲. خدمتگزار.
۳. ماما، قابله.

پیشنهاد کاربران

خدمتگزار:
از پس پرده روی بنماید
مهر و مه را دو پیشکاره کند
عطار

بپرس