پیشوند های زبان پارسی

پیشنهاد کاربران

آشنایی با پیشوندهایِ " جُد - " و " هَم - " :
ما واژه یِ " جُدا ( ی ) " را در زبانِ پارسیِ نوین داریم که برآمده از واژه یِ " جوداگ= جود. آگ" در زبانِ پارسیِ میانه است؛ پس " جود" در زبانِ پارسیِ میانه همان " جُد" در پارسیِ نوین است. از اینرو هر آنچه در پایین درباره پیشوندِ " جود" گفته می شود می توان برایِ پیشوندِ " جُد - " یا همچنین "جدا - " در پارسیِ نوین بکار برد. ( در زبانِ پارتی این پیشوند " یود - : - yud" بوده است. )
...
[مشاهده متن کامل]

1 - دو پیشوندِ " هم - " و " جود - " پادواژه یِ ( =متضادِ ) یکدیگر بوده اند.
اگر واژه ای را که پس از دو پیشوندِ نامبرده می آید، با " X " نشان دهیم، آنگاه:
" هم - X " بازنمایی کننده یِ " همسانِ/همانندِ/مشابهِ X بودن " است ؛
" جود - X " بازنمایی کننده یِ " ناهمسان/پادسان/متفاوت از X بودن" است.
برای نمونه، در پارسیِ میانه واژه یِ " هم - دین:ham - dēn " به چمِ " دینِ یکسانی داشتن" بوده و واژه یِ " جود - دین:jud - dēn " به چمِ " دینِ متفاوتی داشتن، دینِ مخالفی داشتن" بوده است.
در زبانِ پارتی واژه یِ " هم - توهم - َ گ : ham - tōhm - ag" به چمِ " از یک خانواده بودن، از یک تُخم بودن" است. ( "توهم:tōhm" همان " تُخم" امروزی است. )
همچنین در زبانِ پارتی واژه " یود - آوِند - َ گ:yud - āwend - ag" به چمِ " بی همتا، بی مانند، آنچه یا آنکس که برابری ندارد" بوده است.
پَسگشت:
رویبرگِ 260 از نبیگ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفور ) - بخش 6. 1. 1

پیشوند های زبان پارسی
آشنایی با پیشوندهای " هو - " و " دُش - /دژ - ":
پیشوندهایِ " هو - " و " دُش - " پادواژه یِ ( =متضادِ ) یکدیگر هستند.
اگر واژه ای را که پس از این دو پیشوند می آید، با " X " نشان دهیم، آنگاه " هو - X " به معنایِ " X خوبی داشتن" است و " دُش - X" به معنایِ " X بدی داشتن" است. اگر خودِ " X" چیزِ بدی باشد یا ویژگیِ بدی را بازنمایی کند، آنگاه " دُش - X" بسیار بَد بودنِ آن چیز یا آن ویژگی را نشان می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبانهای باستانیِ ایرانی ما پیشوند " دُش/دژ" را به ریختهایِ
" دوش:duš " / دوژ:duj" / " دو ( س ) :du ( s ) " ( چنانچه X با "س:s" آغاز شود ) /" دور:dur" داشته ایم.
نمونه ها:
1 - " سرَو:sraw" به چمِ " آوازه" بوده است که با "سُراییدن" در پارسی همریشه است:
"هو - سرَو :hu - sraw" به چمِ " خوشنام، خوش آوازه" بوده است و " دو - سرَو:du - sraw" به چمِ " بدنام، بدآوازه" بوده است؛
2 - در زبانِ پارتی برای واژه " چیهر:čihr " که همان " چِهر، چِهره" است، داریم:
" هو - چیهر:hu - čihr " به چمِ " خوش چهره، زیبا" و " دور - چیهر :dur - čihr " به چمِ " بدچهره، زشت"؛
3 - در زبانِ پارسیِ میانه برای واژه یِ " چَشم: čašm " داریم:
"هو - چَشم:hu - čašm " به چمِ " نیکخواه، خیرخواه" و " دُوش - چَشم:duš - čašm " به چمِ " بَدچشم، حسود، رِشک ورز" است؛
4 - برای واژه یِ " گَند:gand" در زبانِ مانوی داریم:
" دوژ - گَن:duj - gann " به چمِ " بسیار گَند و زننده" .
( در نمونه 4 ازآنجایی که واژه یِ " گَند=X" چیزِ بدی را باز نمایی می کند، با همراهیِ پیشوندِ " دوژ/دوش" بسیار بد بودنِ آن نشان داده میشود. )
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت:
رویبرگِ 260 از نبیگِ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفور ) ، بخشِ ( 6. 1. 1 )

پیشوند های زبان پارسی
پژوهش و نگارش از: sayogine@yahoo. com

الفبای آوانگاری
آ= ã
اَ= a
اِ= e
اُ= o
او= u
ایی= i
اَی= ay
اِی= ey
ء، ( ساکن ) ، ع = å
ب = b
پ = p
...
[مشاهده متن کامل]

ت = t
ج = j
چ= ch
خ= x
د = d
ذ، ز= z ( زیرا پارسی زبانان آن دو واک را دو گونه نمی خوانند )
ر= r
ژ= ž
س= s
ش= sh
غ، ق= q
ف = f
ک = k
گ = g
ل= L
م = m
ن = n
و = v
ه = h
ی = y
یو = yu
پیشوندها
پیشوند، تکواژ وابسته ای است که به آغاز واژه ای می چسبد تا واتای ( = معنای ) دیگری از واژه بسازد.
1ــ پیشوندهای ویپَد ( = نفی، انکار )
ــ اَ aــ این پیشوند زبان پهلوی است که در پارسی امروز به کار نمی رود. مانند: اَئوش aush = بی مرگ، نامیرا، جاویدان
ــ اَبی abiــ این پیشوند زبان پهلوی است که در پارسی امروز «بی» شده است. مانند: اَبی راه abi rãh = بی راه، منحرف، گمراه
ــ اَپی apiــ ( سنسکریت: اَپَ ) این پیشوند زبان پهلوی و گویش دیگری از اَبی است که در پارسی امروز «بی» شده است. مانند: اَپی بَر= api bar بی سود، بی فایده
ــ اَسْر asrــ این پیشوند در زبان اوستایی به کار می رفته است. مانند: اَسْرَئُشَ= asraosha نافرمانی
ــ اَن anــ ( اوستایی: اَنَ ) این پیشوند در زبان های پهلوی و اوستایی به کار می رفته که در پارسی امروز به کار نمی رود. پهلوی مانند. اَن آبادان= ناآبادان، ویران. اَن آپیتان an ãpitãn = ناپاک، فاسد. اوستایی مانند: اَنَ ئِشَ ana esha ناکام، ناموفق، شکست خورده، ناامید
ــ اَنَ anaــ این پیشوند گویش دیگری از «اَن» می باشد.
ــ اَوی aviــ این پیشوند در زبان اوستایی به کار می رفته و در زبان پهلوی «اَبی» شده است. مانند: اَوی توخَرِذَ= avi tuxareza بی خرد
ــ بی biــ ( سنسکریت: وی ) مانند: بی نام، بی خرد، بی عقل، بی زبان، بیکار، بی گناه
ــ ما mãــ این پیشوند در زبان اوستایی و پارسی باستان به کار می رفته است. مانند: اوستایی: ماذَ= نه این جا. پارسی باستان: مااَجَمی یا= نیاید
ــ نَ naــ این پیشوند در زبان اوستایی به کار می رفته که امروزه نیز به کار می رود. مانند: نَئِچی naechi هیچ کس، هیچ چیز. پارسی امروز: نخرید، نگرفت، نزد، نفهم، ندار. . .
ــ نا nãــ مانند: ناجوانمرد، ناخردمند، نارس، نازا، نادان، ناشناس، ناامید، ناچیز، ناکام، نابود، ناپدری، نامادری، ناتنی
ــ نِست nestــ این پیشوند زبان پهلوی است که در پارسی امروز به کار نمی رود. مانند: نِست موی: کچل، نیست مو. نِست پَرگیْه: بی پری
ــ نی niــ مانند: نیامد. این پیشوند امروزه «نه» خوانده می شود. مانند: نگفت، نشنید، ندید، نه زن، نه مرد
ــ وی viــ ( پارسی امروز: بی ) این پیشوند در سنسکریت به واتای ( = معنی ) عدم به کار می رفته است. مانند: اَنتَرَ تشخیص. وی اَنتَرَ= عدم تشخیص
2ــ پیشوندهای هَمیوت hamyut ( = متضاد ) ساز
ــ پرَتی prati ــ این پیشوند در زبان سنسکریت به کار می رفته است. مانند: آکْهیا= پذیرفتن، قبول کردن. پرَتی آکهیا= رد ــ انکار ــ نفی کردن
ــ پاد pãdــ این پیشوند هم ارز anti و counter در زبان انگلیسی است. مانند: پادزهر، پادتن، پادگویی.
3ــ پیشوندهایی که واتای ( = معنی ) برتری می سازند
ــ اَبَر abarــ این واژه هم ارز super در زبان انگلیسی است. مانند: ابرمرد، ابررسانه، ابرپیچند.
ــ اَپَر aparــ این پیشوند در زبان پهلوی به کار می رفته و در پارسی دری «اَبر» شده است. مانند: اَپَرتوم apartum برترین، اعلی، بالاترین. اَپَرتَن apartan ( اَپَر+ تن ) مغرور، متکبر، خودبزرگ بین
ــ اَدْهی adhiــ این پیشوند در زبان سنسکریت به کار می رفته است. مانند: اَدهی پَتی= ارباب، رئیس، سرور، مافوق. اَدهی سْتری= زن زبردست، عالی مقام، بلند پایه
ــ اَف afــ به واتای ( = معنی ) بر و بالاست و از واژه اوپ upa در اوستایی گرفته شده است. مانند: افسر ( چیزی که بر سر می نهند ) .
ــ اوپَ upaــ این پیشوند در زبان سنسکریت و اوستایی به کار می رفته است. سنسکریت مانند: اوپَ لا= سنگ بالایی آسیاب. اوپَ لَمبْهَکَ= موفق، کامیاب، چیره، پیروز، فاتح. اوستایی مانند: اوپَبْدَ upabda قله ـ چکاد ـ ستیغ کوه، بالای تپه، برج ــ سنگر دیدبانی ارتش که در جای بلندی باشد. اوپَ ئَز upa az دور کردن، پس ـ عقب راندن.
ــ پسا pasãــ این پیشوند هم ارز post در زبان انگلیسی است. مانند: پسانوگرایی، پسانوین ( = فوق مدرن )
ــ پیش pishــ مانند: پیشرو، پیشاهنگ، پیشگام، پیشرفت، پیش نمایش، پیش هوژان ( = غذا ) ، پیشبرد
ــ زَبَر zabarــ زبردست، زبرسو ( = علیا )
4ــ پیشوندهای آنسویی
ــ فَرا farãــ مانند: فراتاب، فرارفتن، فرابری، فرابنفش، فراجناحی، فراخوان، فرامنطقه ای، فرافکنی
ــ پَرَ paraــ این پیشوند در زبان سنسکریت به کار می رفته است. سنسکریت مانند: پَرَتَس= سپس، آنسوتر. پَرَترَ paratra وانگهی، علاوه برا ین، گذشته از این، در آینده، بعدها
ــ نیژ niž ــ این پیشوند در زبان اوستایی به کار می رفته است. مانند: نیژبَر= بیرون بردن، خارج کردن؛ نیژ دْوَر niždvar به پایین جستن، سقوط کردن
5ــ پیشوندهایی که واتای فراوانی می سازند
ــ اَتی atiــ این پیشوند در زبان سنسکریت به کار می رفته است. مانند: اَتی تَرام= بسیار، فراوان. اَتی دوروْرْتَّ= بی نهایت بدذات. اَتی دورَ= بسیار دور. اَتی مارگَ= فریاد بلند، نعره
ــ اوتَ utaــ این پیشوند در زبان اوستایی به کار می رفته است. مانند: اوتَ وَتَ uta vata اطلاعات ـ آگاهی بیش تر. اوتَ یوئیتی uta yuiti تماس ـ ارتباط ـ اتصال بیش تر
ــ بس basــ مانند: بسپار، بسپارش ( = پلیمریزاسیون )
ــ بیش bishــ این پیشوند هم ارز hyper در زبان انگلیسی است. مانند: بیش دمی، بیش رویش.


بپرس