درود ُ سپاس
پیشوند نایِش، پیشوند نفی،
نایش = نفی، نفی کردن،
پیشوند نایش مانند " نا" و "بی"، نشانگرِ نبودن یا نداشتن یک ویژگی ست و با چسبیدن به واژه، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند.
پیشوند "بی" همیشه در آغاز نامها می آید و [نداشتن] را نمایان می کند، این پیشوند نام را به فروزه دگرش می دهد:
... [مشاهده متن کامل]
کار ( نام ) - بیکار ( فروزه ) ، بی هنر، بیسواد، بی ادب، بی ریا، بی دین، بی دست وپا، بیجان، بیهوش، بی نام و. . . ، در همه این فروزه ها، [نداشتنِ] چیزی دیده می شود، برای نمونه بیسواد=سواد نداشتنِ کسی.
از سوی دیگر پیشوند "نا" همیشه در آغاز فروزه می آید و [نبودن] را نمایان می سازد، این پیشوند فروزه را به فروزه ای نایسته ( منفی ) دگرگون می کند:
ناسزا، ناروا، نابینا، ناجور، ناشکیبا، ناسازگار، نابلد، ناشاد، نادرست، نازیبا، ناخوش، ناشناخته و. . . ، در همه این فروزه ها [نبودنِ] حالتی دیده می شود، برای نمونه نابینا= بینا نبودنِ کسی.
مواردی هم هست که انگار پیشوند "نا" در آغاز نام یا حتا بن کنونی کارواژه آمده ولی درواقع این نام، چمار ( مفهوم ) فروزه ای ( صفتی ) دارد مانند نامرد؛ درینجا منظور از مرد، نام و جنسیت مرد نیست بلکه منظور مردانگی یا جوانمردی است پس نامرد=ناجوانمرد.
وهنگامی که "نا" پشت بن کنونی کارواژه آمده مانند نادان، ناتوان، ناشناس؛ اینها نیز درواقع و در آغاز اینگونه بوده اند: نادانا، ناتوانا، ناشناسه
و حتا واژه هایی مانند ناسپاسگزار، ناشکرگزار که به ریخت ناسپاس و ناشکر کوتاه شده اند.
درجایی که پیشوند "نا" در آغاز فروزه کُنیکی ( صفت مفعولی ) می آید به ریخت"نَ" کوتاه می گردد:
ناپخته/نپخته - - نادانسته/ندانسته - - نادیده/ندیده - - ناشنیده/نشنیده و. . .
پیشوند نایِش، پیشوند نفی،
نایش = نفی، نفی کردن،
پیشوند نایش مانند " نا" و "بی"، نشانگرِ نبودن یا نداشتن یک ویژگی ست و با چسبیدن به واژه، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند.
پیشوند "بی" همیشه در آغاز نامها می آید و [نداشتن] را نمایان می کند، این پیشوند نام را به فروزه دگرش می دهد:
... [مشاهده متن کامل]
کار ( نام ) - بیکار ( فروزه ) ، بی هنر، بیسواد، بی ادب، بی ریا، بی دین، بی دست وپا، بیجان، بیهوش، بی نام و. . . ، در همه این فروزه ها، [نداشتنِ] چیزی دیده می شود، برای نمونه بیسواد=سواد نداشتنِ کسی.
از سوی دیگر پیشوند "نا" همیشه در آغاز فروزه می آید و [نبودن] را نمایان می سازد، این پیشوند فروزه را به فروزه ای نایسته ( منفی ) دگرگون می کند:
ناسزا، ناروا، نابینا، ناجور، ناشکیبا، ناسازگار، نابلد، ناشاد، نادرست، نازیبا، ناخوش، ناشناخته و. . . ، در همه این فروزه ها [نبودنِ] حالتی دیده می شود، برای نمونه نابینا= بینا نبودنِ کسی.
مواردی هم هست که انگار پیشوند "نا" در آغاز نام یا حتا بن کنونی کارواژه آمده ولی درواقع این نام، چمار ( مفهوم ) فروزه ای ( صفتی ) دارد مانند نامرد؛ درینجا منظور از مرد، نام و جنسیت مرد نیست بلکه منظور مردانگی یا جوانمردی است پس نامرد=ناجوانمرد.
وهنگامی که "نا" پشت بن کنونی کارواژه آمده مانند نادان، ناتوان، ناشناس؛ اینها نیز درواقع و در آغاز اینگونه بوده اند: نادانا، ناتوانا، ناشناسه
و حتا واژه هایی مانند ناسپاسگزار، ناشکرگزار که به ریخت ناسپاس و ناشکر کوتاه شده اند.
درجایی که پیشوند "نا" در آغاز فروزه کُنیکی ( صفت مفعولی ) می آید به ریخت"نَ" کوتاه می گردد:
ناپخته/نپخته - - نادانسته/ندانسته - - نادیده/ندیده - - ناشنیده/نشنیده و. . .