پیشه گشتن. [ ش َ / ش ِگ َ ت َ ] ( مص مرکب ) شغل و عمل صنعت شدن : بر آن شیشه دلان از تر کتازی فلک را پیشه گشته شیشه بازی.نظامی. || عادت شدن : کسی را که خون ریختن پیشه گشت دل دشمن از وی پر اندیشه گشت.فردوسی.