پیشه وران

لغت نامه دهخدا

پیشه وران. [ ش َ / ش ِ وَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ پیشه ور. صاحبان حرف. اهل حرفت. محترفه. این کلمه در تداول امروز بحای کسبه و اصناف پذیرفته شده و مستعمل است ( از لغات مصوب فرهنگستان ). امّا اصناف و کسبه که در عداد پیشه وران محسوبند بر حسب اصطلاح مالیه و مقررات مالیاتی بشرح ذیل و اعم از کسبه و دست مزد بگیران ، یعنی اهل حرفت وصنعت که منحصراً دستمزد دریافت میدارند، میباشند:
آئینه ساز و آئینه فروش ، آبکار، آبنبات ساز و آبنبات ریز، آپاراتچی ،آبمیوه فروش ، آش پز، آجیل فروش ، آرایشگر، آهنگر، اطوکش ، اوراقچی ، الک ساز و غربال بند، اسباب بازی فروش ، الوارفروش ، اسلحه فروش ، ابزارفروش ، اتوشو، باطری ساز، بزاز، بقال ، بیلیاردچی ، بستنی فروش ، بلورفروش ، بنزین و نفت و روغن اتومبیل فروش ، بارفروش ، بشکه دار و بشکه ساز، پانسیون دار، پینه دوز، پنبه زن ( حلاج )، پنبه فروش ، پرنده فروش ، پرده دوز، پیراهن دوز و پیراهن فروش. تره بارفروش ،متصدی توقفگاه ، تابلوساز و تابلونویس ، تخته سه لائی فروش ، ترازوساز، تراشکار فلزات ، تمبر باطله فروش ، تعمیرکار اتومبیل ، تیرفروش ، توتون فروش ، تنباکوفروش ، تخم گل فروش ، جوشکار، جگرکی ، جوراب باف و جوراب فروش ، چمدان ساز، چاقوساز، چادردوز، چوبدار، چلوکبابی و چلوخورشی ، چاپخانه دار، چرم فروش ، چینی بندزن ، چراغساز، چدن ریز، حلبی ساز، حصیرباف و حصیرفروش ، حلواپز، حلاج ( پنبه زن )، حلیم پز، خاتم ساز، خرازی فروش ، خواربارفروش ، خیاط و خیاط اتومبیل ، دباغ ، دوخته فروش ، دوچرخه ساز و دوچرخه کرایه بده و دوچرخه فروش ، دواتگر، درشکه دار، داروخانه دار، ریخته گر، رستوران دار، رفوگر، رنگرز، رنگ فروش ، زرگر، زهتاب ، زردوز و ملیله دوز، زغال فروش ، سوهان کار، سمسار، سرایدار، سراج ، سازنده آلات موسیقی ، سرکه فروش وآبغوره و ترشی فروش ، سیمانکار و موزائیک ساز، سیگارفروش ، سبزی فروش ، ساعت ساز و ساعت فروش ، سماورساز، سنگتراش ، سفیدگر، شیشه بر، شیشه گر، شیشه فروش ، شیرینی فروش ( قناد )، شمعساز، شعرباف ، صحاف ، صابون فروش ، صندوق ساز، ظرف کرایه بده. عطار و سقطفروش ، علاف ، عصار، عکاس و ظاهرکننده فیلم ، علاقه بند، عینک ساز و عینک فروش ، فخار ( کوره پز )، فرنی پز، قپان دار، قناد ( شیرینی پز )، قندریز، قهوه چی ، قهوه فروش ، قلمزن ، قفل ساز، قاب ساز، قصاب ، کاغذفروش ، کاموافروش ، کلاهدوز و کلاه فروش ، کلاه مال ، کاروانسرادار، کله پز، کشک سا، کیف دوز و کیف فروش ، کهنه فروش ، کوزه فروش ، کفاش ، کتاب فروش و مجله فروش ، گیوه فروش ، گل فروش ، گرمابه دار، گاودار، گله دار، گاراژدار ( متصدی حمل و نقل )، گراورساز و پلاک ساز و مهرساز، لبنیات فروش ، لبوفروش ، لیمونادفروش ، لواف ، لباس دوخته فروش ، لباس شو، لوازم التحریرفروش ( نوشت افزارفروش )، لحاف دوز و لحاف فروش ، لوازم الکتریکی فروش ، لاستیک فروش ، متصدی حمل ونقل ( گاراژدار )، مسافرخانه دار، مسگر، مهمانخانه دار،میوه فروش ، مصالح بنایی فروش ، ماست بند، مبل ساز و مبل فروش ، موتاب ، نانوا ( خباز )، نجار، نوشابه فروش ، نقاش تابلو و عمارت و اتومبیل ، نمدمال ، نعلبند و نعل ساز، نمک کوب ، نخودبریز، واکسی ، ورشوساز، یخچال دار، یخنی پز.

فرهنگ فارسی

جمه پیشه ور صاحبان حرف

جدول کلمات

کسبه

پیشنهاد کاربران

افرادی که اشیاء بدرد بخوری را تولید می کنند
ارباب صنعت ؛ صنعتگران و پیشه وران و اهل حرفه. ( ناظم الاطباء ) .
ارباب حرفت ؛ پیشه وران : کسب ارباب حرفت و امثال و اخوات این معانی به عدل متعلق است. ( کلیله و دمنه ) .
اصحاب حرفت: پیشه وران.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۹ ) .
کاسب
the men of industry
صاحبان

مغازه داران ، کسبه کاران
کسبه
کسبه کاران

بپرس