لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
پیشرفت کردن، راهپیمایی کردن، قدم رو کردن، نظامی وار راه رفتن، پیشروی کردن، تاختن بر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اگر منظور گرفتن و اشغال کردن زمین در بحث سیاسی باشه بصورت زیاد میاد:
◀️ Does Israel promise us not to advance further than the land it has taken? : آیا اسرائیل به ما قول میده بیشتر از خاکی که گرفته جلوتر نیاد؟ ( پیشروی نکنه )
◀️ Does Israel promise us not to advance further than the land it has taken? : آیا اسرائیل به ما قول میده بیشتر از خاکی که گرفته جلوتر نیاد؟ ( پیشروی نکنه )
راندن
حسن پادشاه و یارانش تا ساحل دریای اسود راندند.
حسن پادشاه و یارانش تا ساحل دریای اسود راندند.