پیشرفت

/piSraft/

مترادف پیشرفت: ارتقا، ترفیع، ترقی، تعالی، توسعه

معنی انگلیسی:
progress, advance, headway, promotion, achievement, advancement, course, development, improvement, progression, stride

لغت نامه دهخدا

پیشرفت. [ رَ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) رجوع به پیش رفتن شود. || ترقی.

فرهنگ فارسی

پیش رفتن ، جلورفتن، پیشروی، ترقی، پیروزی
( مصدر ) ۱- پیش رفتن جلوتر رفتن . ۲- ترقی ارتقائ .

فرهنگ معین

(رَ ) (مص مر. ) ۱ - پیش رفتن ، جلوتر رفتن . ۲ - ترقی ، رشد.

فرهنگ عمید

۱. پیشروی.
۲. جلو رفتن، پیش رفتن.
۳. پیروزی.
۴. ترقی.

دانشنامه عمومی

پیشرفت (فیلم ۱۹۴۵). پیشرفت ( انگلیسی: The Rake's Progress ) فیلمی در ژانر کمدی - درام است که در سال ۱۹۴۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به رکس هریسون و لیلی پالمر اشاره کرد.
عکس پیشرفت (فیلم ۱۹۴۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

ترقی

مترادف ها

advance (اسم)
پیشرفت، مساعده، پیش روی، جلو بردن، پیش پرداخت، پیش قسط، سبقت، ربون

accession (اسم)
نزدیکی، ورود، جلوس، تابع وصول، دخول، پیشرفت، نیل، شیوع، تملک نماء، نمایات، احقاق حقوق، شرکت در مالکیت، افزایش، شیء اضافه یا الحاق شده

progress (اسم)
پیشرفت، حرکت، جریان، پیش روی، ترقی، گردش، سفر، تکامل

improvement (اسم)
پیشرفت، بهتر شدن، بهبود، تکمیل، تهذیب، تکامل، بهسازی

development (اسم)
پیشرفت، پیش روی، ترقی، ظهور، بسط، توسعه، ایجاد، سیر، رشد، نمو، سیر تکاملی، تقریر

progression (اسم)
پیشرفت، تسلسل، توالی، تصاعد، فرایازی

growth (اسم)
پیشرفت، افزایش، ترقی، اثر، نمود، نتیجه، روش، رشد، حاصل، تومور، گوشت زیادی، چیز زائد

proceeding (اسم)
پیشرفت، عمل، اقدام، روند، جریان عمل

advancement (اسم)
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع

rise (اسم)
فراز، پیشرفت، سربالایی، ترقی، صعود، طلوع، قیام، ترقی خیز

promotion (اسم)
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع، جلو اندازی

lift (اسم)
سرقت، دزدی، پیشرفت، ترقی، ترفیع، بلندی، جر ثقیل، بالابری، اسانسور، بالا بر، بالارو، برخاستگی

furtherance (اسم)
تقویت، پیشرفت، کمک، تهیه وسایل

headway (اسم)
سرعت، پیشرفت، بلندی طاق

فارسی به عربی

تحسین , ترقیة , تطویر , تقدم , ذهاب , ضربة , مصعد , موافقة , نمو

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد استاد میرجلال الدین کزازی در نامه ی باستان:
بَوَنده: کامل.
بَوَندگی: کمال.
پیشنهاد استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی منطق ارسطو:
فرساخته: کامل.
فرساختگی: کمال.

...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهاد استاد حلیل دوست خواه در گزارش اوستا:
رسا: کامل.
رسایی: کمال.
هر سه پیشنهاد درست است و روان و سازگار با جان زبان پارسی است.
پارسی را پاس بداریم: )

معنی : متضاد# هم خانواده = کلمه ی پیشرفت
پیشرفت : ارتقاء
پیشرفت # پسرفت
پیشرفت = پیشروی _ پیشرفتن_
کردی جنوبی: پِیشچو
ملایم . . آرام
سلام . بهتر نیست در آبادیس به ریشه های پارسی و معنی و تلفظ و معنی لغات و کلمات در ایران باستان نیز پرداخته شود و به آنها اشاره شود؟
Give up us for be improvement.
فرفه ای
پیشروی/پیشرفت: این دو واژه هر چندکه معنای آنها در اصل یکی بوده است امروزه دیگر مترادف نیستند: پیشروی در معنای حقیقی و پیشرفت در معنای مجازی به کار می رود. و به عبارت دیگر، پیشروی در گزارش امور عینی و مادی و پیشرفت در گزارش امور معنوی گفته می شود. برای مثال، اگر سخن از حرکت سپاهیان به سمت جلو در میدان جنگ باشد می گویند:" پیشروی سپاهیان" ولی اگر بخواهند ترقی سپاهیان را فی المثل در سوادآموزی گزارش دهند می گویند:" پیشرفت سپاهیان" در خبر روزنامه آمده است. " پیشرفت حریق در جنگل های گیلان مهار شد. " این جمله البته غلط نیست، اما بهتر است که گفته شود: "پیش روی حریق در جنگلهای گیلان مهار شد. "
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۹۴.

پیشروی
ارتقاء پیدا کردن
جلو رفت
جلو رفتن
در حال رشد
تمدن
ارتقا پیدا کردن
فراتر رفتن
پیشروی نمودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس