wait (فعل)منتظر شدن، انتظار کشیدن، پیشخدمتی کردن، صبر کردن، چشم براه بودنserve (فعل)بکار رفتن، بدرد خوردن، خوراک دادن، خدمت کردن، پیشخدمتی کردن، توپ را زدن، خدمت انجام دادنvalet (فعل)پیشخدمتی کردنpage (فعل)پیشخدمتی کردن، صفحات را نمره گذاری کردنwait on (فعل)پیشخدمتی کردنwait upon (فعل)پیشخدمتی کردن