پیشتاز
/piStAz/
مترادف پیشتاز: پیشاهنگ، پیشرو، متقدم، مقدم، پرچمدار، طلایه، طلایه دار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- آنکه قبل از دیگران رود آنکه بجلو تازد آنکه جلو کاروان یا دسته ای بتازد. ۲- مقدم پیشرو : پیشتاز عرص. بلاغت. ۳- آنکه در مقدم. گروهی از سپاهی تازد طلایه مقدمه : پیش تازان توپخانه .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که پیش از دیگران به دشمن حمله کند.
مترادف ها
جلو دار، پیشتاز، طلایه، پیش لشگر، پیشقرال
پیشتاز، قسمت ممتاز، سرو سینه و دست اسب
پیشین، مقدم، برجسته، عمده، پیشتاز
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مقدم
کسی که جلوتر از دیگران هست
پیشتاز یعنی کسی که جلو تر از همه راه می رود
جلو دار ، ممتاز، سردار
نظر من پیشرفت
آوانگارد