پیشباز فرستادن. [ ف ِ رِ دَ ] ( مص مرکب ) به استقبال فرستادن. بمقابله کسی فرستادن : درفش و سپه دادش و پیل و ساز فرستادش از بهر کین پیشباز.
فردوسی.
از بهر مجاملت مرا پیشباز رسول فرستاد تا نیمه بیابان. ( تاریخ بیهقی ص 683 ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- باستبقبال فرستادن : از بهره مجاملت مرا پیشباز رسول فرستاد تا نیم. بیابان . ۲- بمقابل. کسی فرستادن : درفش و سپه دادش و پیل و ساز فرستادش از بهر کین پیشباز . ( فردوسی )