پیشباز

/piSbAz/

مترادف پیشباز: استقبال، پیشواز، پذیره

متضاد پیشباز: بدرقه

لغت نامه دهخدا

پیشباز. ( اِ مرکب ) استقبال. پیشواز. پیش و برابر کسی رفتن قبل از آنکه او ورود کند خواه مسافر باشد یا میهمان. مسافتی رفتن بجانب مسافری یا مهمانی یا زائری پیش از درآمدن وی بشهر یا خانه. صاحب آنندراج گوید: این تسمیه برای آن است که چون کسی می شنود که دوستش می آید او بمجرد شنیدن خبر از خانه دست و بغل گشاده به مقابل میرود تا وی را در آغوش کشد، پس از این جهت استقبال کننده را به پیش باز تسمیه کرده اند :
مهین کوس و بالا و پیلان و ساز
فرستاد با سرکشان پیشباز.
اسدی.
|| ( ص مرکب ) که از قسمت قدامی گشوده باشد: جامه پیش باز؛ جامه جلوباز. نوعی جامه پوشیدنی. ( برهان ). نوعی جامه پوشیدنی که جلوش باز باشد. پیشواز. رجوع به پیشواز شود. || قبول کننده. ( آنندراج ). || بر زبان جای دهنده. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پیش و برابر کسی ( مسافر یا مهمان ) رفتن قبل از ورود او استقبال

فرهنگ معین

(اِ. ) استقبال ، پیشواز.

فرهنگ عمید

استقبال از مسافر یا مهمان.
* پیشباز آمدن: (مصدر لازم ) رفتن جلو مسافر یا مهمان برای خوشامد گفتن و پذیرایی، استقبال کردن.
* پیشباز رفتن: (مصدر لازم ) رفتن جلو مسافر یا مهمان برای خوشامد گفتن و پذیرایی، استقبال کردن.

گویش مازنی

/pishbaaz/ پیشواز استقبال

پیشنهاد کاربران

مقابل، دربرابر؛ در جلو، نزدیک، جلوتر، پیش تر، نزدیک تر
"ابیات از گرشاسپ نامه":
درفش و کله دادش و اسپ و ساز - فرستاد مر جنگ را پیشباز
چنان کن که شبگیر با یوز و باز / خرامیم مر جنگ را پیشباز

بپرس