الا یا خیمگی خیمه فروهل
که پیش آهنگ بیرون شد ز منزل.
منوچهری.
برفتن باز می کوشم چه سود است نیابم ره که پیش آهنگ دوداست.
نظامی.
دگر ره بود پیشین رفته شاپوربه پیش آهنگ آن بکران چون حور.
نظامی.
چونکه گله باز گردد از ورودپس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.
مولوی.
محمول پیش آهنگ را از من بگو ای ساربان تو خواب میکن بر شتر تا بانگ میدارد جرس.
سعدی.
ره خوابیده در دامان این صحرا نمی ماندمرا گر کاروان سالار پیش آهنگ گرداند.
صائب.
شانی ! از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی ست در قطار بُختیان عشق پیش آهنگ باش.
شانی.
نخراز؛ بز پیشرو گله و رمه گوسفندان و عرب کراز گویند. ( برهان ). نهاز؛ پیش آهنگ رمه. مئم ؛ پیش آهنگ شتران قافله. ( منتهی الارب ). || پیشاهنگ. نام دسته ای از جوانان که به تربیتی خاص و مرامی مخصوص پرورش یافته باشند. الکشافه . رجوع به پیش آهنگی شود.پیش آهنگ. [ هََ ] ( اِخ ) نام موضعی به استرآباد رستاق. ( سفرنامه مازندران و استراباد رابینو ص 127 بخش انگلیسی ).