پیشانها

لغت نامه دهخدا

پیشانها. [ ن َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مولوی گوید :
آنهمه اندیشه پیشانها
می شناسد از بدایت جانها.
( مثنوی چ نیکلسن دفتر اول ص 103؛ چ خاور ص 35 ).
در شرح مثنوی چ علاءالدوله کلمه را بمعنی پیشینیان گرفته اند. نیکلسن در ترجمه خود ص 92 به معنی «افکار مربوط به اشیاء سابقه » گرفته است و احتمال هم میرود که پیشان خود جمع پیش باشد، به معنی سابقین و آنان که سابق براین بودند.

پیشنهاد کاربران