لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیش گیرنده، آنکه جلوکسی رابگیردومانع شود
فرهنگ عمید
۲. پیش گیری کننده.
مترادف ها
جلوگیری کننده، پیش گیر
مانع، جلوگیری کننده، پیش گیر، پیشگیری کننده
پیش گیر، پیشگیری کننده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید